آریتمی ارزی؛ تپش نامنظم قلب اقتصاد ایران

آریتمی ارزی؛ تپش نامنظم قلب اقتصاد ایران

مهدی منصوری بیدکانی؛ اقتصاددان در گفتگوی اختصاصی با خبرنگار مهر با بیان اینکه احتمال آریتمی ارزی و ایست قلبی اقتصاد ایران با حذف ارز نیمایی وجود دارد گفت: بازار ارز، میدان نوساناتی است که اگر کنترل نشود، ضربان اقتصاد را به مرز توقف می‌کشاند. این استاد اقتصاد با اشاره به مفهوم آریتمی ارزی، تأثیر سیاست‌های ارزی و خطرات حذف ارز نیمایی را تشریح کرد.

منصوری بیدکانی گفت: بازار ارز و تأثیر نوسانات آن مسأله‌ای است که اگر در کشوری برای آن برنامه استراتژیک نگاشته نشود و دقت راهبردی مدنظر قرار نگیرد ممکن است با سرعتی باور نکردنی آناتومی اقتصاد آن کشور را دچار بحران‌های جبران ناپذیر نماید.

وی ادامه داد: در آناتومی اقتصادِ هر کشور، تولید مانند قلب است و جریان ارز مانند خون در رگ‌های این پیکره جاری است. دقیقاً مانند علم پزشکی که نباید غلظت خون از میزان طبیعی‌اش عبور کند و باید از نامنظم بودن ضربان قلب جلوگیری کرد، اقتصاددان‌ها هم باید به نوسانات ارزی دقت کنند که مبادا باعث ضربه اساسی به تولید و روال عادی زندگی مردم شود.

این استاد اقتصاد افزود: بنده اصطلاحی دارم که در کلاس‌هایم برای دانشجوها زیاد به کار می‌برم که به آن آریتمی ارزی می‌گویم!

وی افزود: آریتمی ارزی می‌تواند به وضعیتی اطلاق شود که در آن نرخ ارز مشابه تپش نامنظم قلب به طور غیرمنظم و ناپایدار تغییر می‌کند و در ریتم طبیعی آن اختلال وجود دارد. همان طور که آریتمی می‌تواند بر عملکرد قلب اثر بگذارد آریتمی ارزی می‌تواند بر ثبات اقتصادی اثرگذار باشد.

منصوری بیدکانی افزود: همانگونه که برای تشخیص آریتمی نیاز به نوار قلب یا اکوکاردیوگرافی است برای تشخیص آریتمی ارزی نیاز به تحلیل داده‌های اقتصادی و شناسایی الگوهای غیرعادی و مانیتورینگ بازار برای کشف نقاط بحرانیِ ضروری است.

او در ادامه گفت: بررسی الگوهای قیمتی تکنیکال، میانگین متحرک ۳۰ دوره‌ای به عنوان یک شاخص کلیدی، همچنین نمودارها توأم با تحلیل اندیکاتورها و بررسی محدوده‌های حمایتی و مقاومتی و تشخیص بازه‌های حمایت کلیدی توأم با داده‌های فاندامنتال مانند انتظارات تورمی و تحولات سیاسی می‌دهد که بازار ارز دچار آریتمی ارزی است و نباید کاری کرد که به سکته مغزی یا ایست قلبی اقتصاد منتهی شود.

وی افزود: در حکمرانی اقتصاد باید پلتفرم بازار ارز به گونه‌ای باشد که ریسک‌های ژئوپلیتیکی ناشی از بحران‌هایی مانند جنگ، تحریم یا منازعات بین المللی، نتواند تأثیر آبشاری بر ارزش پول داخلی داشته باشد، چرا که تنش‌های ژئوپلیتیکی ناشی از بحران‌ها ممکن است ارز را در محدوده غیرقابل کنترل و برگشت ناپذیر قرار دهد.

در کشوری که به دلایل مختلف احتمال آریتمی ارزی وجود دارد و تجربه نشان داده است که نرخ ارزش مستعد عناصر سوداگرانه، سفته بازی و تشکیل حباب است، یکی از بهترین تصمیمات استفاده از نظام ارز ثابت در ذیل اقتدار، نظارت واقعی و استقلال بانک مرکزی است که در شرایط حاد، نرخ سازی‌های شبانه و کانال‌های فضای مجازی نتوانند انتظارات تورمی ماندگار در ارز ایجاد کنند حتی برخی از کشورها مانند چین بدون رو به رو شدن با بحران مالی یا ارزی به این سیاست ثبات ارز دست زده است چین در دوره‌های ۱۹۹۴-۲۰۰۵ و۲۰۱۰-۲۰۱۳ این سیاست را به قصد تداوم ثبات اقتصادی اعمال نمود. یا انگلیس بلافاصله پس از جنگ، بازار ارز را تحت کنترل کامل گرفت و آخرین بخش محدودیت‌ها را در سال ۱۹۷۹ برداشت، یعنی دوره کنترل ۳۵ سال به طول انجامید.

این استاد اقتصاد دانشگاه تاکید کرد: هم اکنون کشورهای عضو منطقه یورو را ببینید که جهت ایجاد ثبات و همگرایی اقتصادی از مکانیسم ERMII استفاده می‌کنند .

او در خصوص حذف ارز نیما گفت: در بحران‌ها توصیه مشترک صندوق بین المللی پول برای هر کشور با هر شرایطی این است که باید نرخ ارز را شناور بگذارید تا بازار با تعدیل قیمت‌ها، تراز بازرگانی خودش را چاره کند که این قضیه برای کشورهای در حال توسعه یک سم تمام عیار است و این تصمیم حذف ارز نیمایی تصمیمی در دایره سیاست‌های IMF است.

منصوری بیان کرد: کشورهای بحران زده‌ی کمتر توسعه یافته که از نسخه IMF پیروی کردند، به نرخ رشد منفی، بدهی سنگین، نابرابری بیشتر و انتقال دارایی‌های داخلی به مالکیت خارجی‌ها و دوره درمان طولانی‌تر دچار شدند! جالب است بدانید مهاتیر محمد با بازداشت وزیر مالیه به اتهام خیانت و اعمال سیاست‌های صندوق بین المللی پول، سیاست‌هایی دیگری را تدوین و اعمال کرد و سریع‌تر از همه کشورهای بحران زده دیگر دردش را درمان کرد

وی افزود: فلسفه ایجاد بازار نیمایی یا سامانه یکپارچه معاملات ارزی در سال ۹۷، دشواری کنترل ارز در بازار توافقی و کنترل نوسانات ارزی و تأمین ارز مورد نیاز برای کالاهای اساسی و مواد اولیه صنعتی بود که حذف آن منجر به افزایش نرخ ارز رسمی می‌گردد اگر تأثیر هر یک درصد افزایش نرخ ارز را بر نرخ تورم، ۰.۲ (دو دهم) درصد به حساب آوریم، در پایان امسال، نرخ تورم نقطه به نقطه و تورم میانگین سالانه در چه دامنه‌ای خواهد بود؟ آیا به نتایج معمول آن مانند هجوم به بانک‌ها برای دریافت سپرده یا حمله مردم به بازار ارز است برای تبدیل پول سوزان به ارز معتبر فکری شده؟

وی ادامه داد: آیا فکری برای این مهم شده که این افزایش ارز باعث افزایش قیمت تمام شده محصول می‌گردد و از سوی دیگر شاهد کاهش عرضه به دلیل افزایش هزینه تولید هستیم! آیا گفتگویی با اصناف صورت گرفته که در صورت اعتراضات، ماهیت صنفی به امنیتی بدل نشود؟ آیا می‌دانند که در این حالت همه‌ی بنگاه‌های کوچک و بزرگ قیمت گذار می‌شوند.

این استاد اقتصاد دانشگاه گفت: استاد ما دکتر احمد توکلی در طرح درس بحران‌های ارزی این شکل فضای اقتصاد را، بازار در شرایط قیمت گذاری دلبخواهی می‌نامیدند؛ چرا که عرضه کنندگان با اینکه کوچک‌اند، به طور دلخواه، قیمت تعیین می‌کنند. نه سازوکار بازار آنان را به طور خودکار مجبور به قبول قیمت بازار می‌کند و نه دولت به شکل تحکمی، که دلیل اصلی آن اطمینان از نبود نظارت مؤثر به دلیل فساد موجود و همچنین بی اعتمادی به بانک مرکزی است ایشان در خصوص تجربه کشورهای مختلف بحران زده تاکید داشتند که انتقال افزایش نرخ ارز به نرخ تورم، در سال بعد از سال وقوع بحران، از سال وقوع بیشتر است

منصوری بیدکانی افزود: نمونه بازر آن در سال ۲۰۲۰ کشور ترکیه با کاهش ارزش لیر به افزایش قیمت‌ها و تورم بالای بیست درصد روبرو شد و در سال بعد تورم ترکیه حدود ۷۰ درصد شد یعنی اثر در سال دوم پس از بحران شدیدتر شد از این دست اتفاق‌ها در کشورهای ایتالیا، کره جنوبی، زیمباوه و ونزوئلا هم شاهد هستیم.

او گفت: این اقدام علاوه بر تأثیر مستقیم بر تورم و معیشت مردم به شعار سال یعنی «جهش اقتصادی و مشارکت مردم» را آسیب می‌رساند و بسیاری از بنگاه‌های تولیدی و تجاری نابود می‌شوند که به عقیده این معلم اقتصاد هزینه فرصت تحمیل تورم و بی ثباتی با هیچ چیز قابل جایگزین نمی‌باشد حتی اگر اسم آن، محرکِ مثبت برای بازار سرمایه باشد.

وی افزود: نتیجه دیگر حذف ارز نیمایی بی اثر کردن سیاست انقباضی پولی است می‌دانیم هدف سیاست انقباضی بانک مرکزی و این همه وام ندادن‌ها و کارهای مشابه کنترل تورم بود اما با حذف ارز نیما شیب نزولی تورم ممکن است کند و یا صعودی شود.

منصوری بیدکانی اذعان داشت: علاوه بر خطراتی که عرض کردم نگرانی خود بنده از حذف ارز نیمایی این است که ممکن است این اتفاق منجر به تقویت فساد و باز تعریف ذی نفعان آریتمی ارزی گردد و از طرفی ممکن است حذف ارز نیمایی و بحران تورم حادث از آن از اقتصاد مالی به اقتصاد واقعی منتقل گردد و بر انگیزه و اطمینان سرمایه گذاران داخلی و خارجی تأثیر منفی بگذارد

منصوری بیدکانی ادامه داد: اما بالاخره تصمیمی است که گرفته شده است! و اصرار ما بر اهتمام به اعمال نظام نرخ ارز ثابت حداقل برای سه سال فایده‌ای ندارد اما اگر دولت همچنان سوار بر اسب شناور سازی نظام ارزی است بهتر است با توسعه ابزارهای کنترلی و شفافیت و نظارت دقیق درب‌های سواستفاده و رانت را ببندد. شاید در صورت شفافیت و تقویت مدیریت صحیح، این سیاست بتواند به بهبود تخصیص منابع ارزی کمک کند.